AbiDic.com
  • دیکشنری

put through its paces

pʊt θɹu ɪts pe͡isɪz


english

1 general:: Phrase(s): put something through its paces Go to put one through one's paces.

McGrawhill's American Idioms And Phrasal Verbs


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PUT THE KIBOSH ON
PUT THE LID ON
PUT THE MAKE ON
PUT THE MOVES ON
PUT THE NOSE BAG ON
PUT THE PEDAL TO THE METAL
PUT THE SCREWS ON
PUT THE SKIDS ON
PUT THE SKIDS UNDER
PUT THE SQUEEZE ON
PUT THE TEST
PUT THE TOUCH ON
PUT THEIR HEADS TOGETHER
PUT THINKING CAP ON
PUT THROUGH
PUT THROUGH ITS PACES
PUT THROUGH PACES
PUT THROUGH THE MILL
PUT THROUGH THE WRINGER
PUT TO
PUT TO BED
PUT TO BED WITH A SHOVEL
PUT TO DEATH
PUT TO FLIGHT
PUT TO GOOD USE
PUT TO IT
PUT TO REST
PUT TO RIGHTS
PUT TO SEA
PUT TO SHAME

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط